گفت مجنون گر همه روی زمین
هر زمان بر من کندی آفرین
من نخواهم آفرین هیچکس
مدح من دشنام لیلی بود و بس
خوشتر از صد مدح یک دشنام او
بهتر از ملک دو عالم نام او
مذهب خود با تو گفتم ای عزیز
گر بود خواری چه خواهد بود نیز
اشکی
ای باران ببار . که زشتیها را پاک کنی
ای باران ببار . که غصه ها شسته شوند
ای باران ببار . که غمها دور گردند
ای باران ببار . که گلها دوباره رشد کنند
ای باران ببار . که غنچه ها باز گردند
ای باران ببار . که همه حیات دوباره گیرند
ای باران مرا تطهیر کن
ای باران مرا پاک کن
تا دروغ نگویم ، دو رو نباشم
محبت را فراموش نکنم،
بدیها را زود از یاد ببرم ،
ای باران مرا پاک کن
که با احساسات پاک کسی بازی نکنم
ای باران مرا تطهیر ده
حرفی نزنم که دل کسی برنجد
ای باران مرا تطهیر ده
تا آنچه که درست است انجام دهم
ای باران مرا پاک کن
تا عشق را بیاموزم ،
تا دوست داشتن را یاد بگیرم ،
تو میتوانی ، کمکم کن
ای باران ، ای باران
ای باران آب مایه حیات است
و تو همان حیاتی
اللهم انت کشاف الکرب و البلوی و الیک استعدی فعندک العدوی و انت رب الاخره و الدنیا فاغث یا غیاث المستغیثین .
خداوندا به من نیرویی عطا فرما که در گرفتاری و خوشی طاقت داشته باشم .
کاری نکنم به دل گلبرگها بر بخوری
اشکان