سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

تا بگویم شرحه درد اشتیاق

آتش است این بانگ نای و نیست باد

هر که این آتش ندارد نیست باد

آتش عشق است که اندر نی فتاد

جوشش عشق است کاندر می فتاد

در غم ما روزها بیگاه شد

روزها با سوزها همراه شد

روزها گر رفت گو رو باک نیست

تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست

با لب دم ساز خود گر جفتمی

همچو نی من گفتنی ها گفتمی

شرح این هجران و این خون جگر

این زمان بگذار تا وقت دیگر

اشکان

گریه هام

در میان گریه هایم همچون یک شمع مذابم
در میان آرزوها چون کویری در سرابم
چشمه ای خشکیده از امواج آبم
من سرودی در گلو بگرفته از غم
تار رنجم من ربابم
من چو فانوس به تاق بی کسی
ماءوا گرفتم
شمع بی نورم که در فانوس جانم
جا گرفتم
قوی تنهایم که در تنهای خود
رفته ام از یاد یاران دیر سالی
مرغ غم در جان من خوش کرده منزل
وای بر من وای بر دل

تنهایی

تنهایی محیطی هست که یکباره تمام افکار وحشی
به ذهن انسان هجوم می آوررند آنگاه در حالی که در مرداب عظیم دست و پا می زنید
فکر می کنید که چگونه می تواند خود را نجات داد از این می زنید فکر می کنید
که چگونه می توان خود را نجات داد و سیل خروشان تنهایی و گرد باد وحشی

تنهایی محیطی است که شایدبعضی انسانها را بترساند
 اما باید راهی برای گریز وجود داشته باشد گریز از تنهای نه گریز از ترس

بعضی می گویند تنهای بد دردی هست
ولی اینطوری نیست معنا کامل ان را بدانید میتوانید
از آن استفاده کنید تنهایی محیط خوبی است
 اگر ذهن خود را با خدا تنها گذارید
 آن وقت نور معرفت را حس خواهید کرد
وعطر او در جانتان پراکنده خواهد شد آن وقت می بینید که دیگر خودتان نیستید

اشکان