مهربانم صداقت چشمهایت همان فصلی ست که به انتظار نشسته ام
سکوتت امتداد همان نگاهی ست که ابتدای رویش بود ابتدای تپیدن روح.
انگار سرخ ترین شقایقم را چیده ای تا سبزترین نگاهم برای تو بروید
تا دستهایم امتداد غربت چشمهای تو را بنویسند.
ای حضور پر ابهام!
دستهایم را بگیر تا ببینم.
که بدانم تو همان طلوعی که پشت پلکهای سیاهم
چون طلای ناب مرا به منت از خاکم بکن
یه شبی را عاشقانه از هوس پاکم بکن
هر نگاهت موجه بر هر تخته سنگ پیکرم پر تلاطم تر زپیشم
.. غرق امواجم بکن می پسندم
بازوانت را به دور شانه ام اول کارم هنوز ..
فکر سرانجامم بکن با تو من در شب ...
خیال دیگری دارم به سر همچو شبگرده
مرا از خواب بیدارم بکن شبنمی شو ....
بوسه بر اندامم بزن بوسه بارانم بکن ...
بی تاب بی تابم بکن
دوست دارم ...
همچو پیچک بر سر و پای تو پیچم
باز امشب چون گل وحشی شدم
رامم بکن بخت
و قسمت را بگو دستی به دست هم دهند
دست به دستم ده کنار سایه ات خوابم بکن
صبح چون طلای ناب مرا بی منت از خاکم بکن
یک شبی را عاشقانه از هوس پاکم بکن
هر نگاهت موجی بر هر تخته سنگ پیکرم
پر تلاطم تر زپیشم ..
غرق امواجم بکن
می پسندم بازوانت را به دور شانه ام
اول کارم هنوز ..
فکر سرانجامم بکن با تو من در شب ...
خیال دیگری دارم به سر
همچو شبگردی مرا از خواب بیدارم بکن
شبنمی شو ....
بوسه بر اندامم بزن
بوسه بارانم بکن ...
بی تاب بی تابم بکن
دوست دارم ...
همچو پیچک بر سر و پای تو پیچم
باز امشب چون گل وحشی شدم ....
رامم بکن بخت و قسمت را بگو
دستی به دست هم دهند
دست به دستم ده
وکنار سایه ات خوابم بکن
خوابی که هرگز بیداری نباشد
یا حق .. اشکان