ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش از بس که دست میگزم . آه میکشم آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که می سرود گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش کای دل تو شاد باش که آن یار تند خو بسیار تند روی نشیند ز بخت خویش خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد بگذر ز عهد و خود و سخنهای سخت خویش وقت است کز فراق تو و سوز اندرون آتش در افکنم به همه رخت و بخت خویش ای حافظ ار مراد میسر شدی مدام جمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام خوبه تازه شروع کردی مثل من موفق باشی بهم سر بزن
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
از بس که دست میگزم . آه میکشم
آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش
دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که می سرود
گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش
کای دل تو شاد باش که آن یار تند خو
بسیار تند روی نشیند ز بخت خویش
خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد
بگذر ز عهد و خود و سخنهای سخت خویش
وقت است کز فراق تو و سوز اندرون
آتش در افکنم به همه رخت و بخت خویش
ای حافظ ار مراد میسر شدی مدام
جمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش