درد دل

میگن در ان زمان وقتیکه ..............................
نظرات 2 + ارسال نظر
اسداله پورهاشمی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:43 ق.ظ http://varaghpareh.blogsky.com

سلام خوبه تازه شروع کردی مثل من موفق باشی بهم سر بزن

..... شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:08 ب.ظ

ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
از بس که دست میگزم . آه میکشم
آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش
دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که می سرود
گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش
کای دل تو شاد باش که آن یار تند خو
بسیار تند روی نشیند ز بخت خویش
خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد
بگذر ز عهد و خود و سخنهای سخت خویش
وقت است کز فراق تو و سوز اندرون
آتش در افکنم به همه رخت و بخت خویش
ای حافظ ار مراد میسر شدی مدام
جمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد